گلیچ آرت، تخریب داده ها و خطا به عنوان زیبایی

گلیچ آرت، تخریب داده ها و خطا به عنوان زیبایی
گلیچ یک اختلال ناگهانی و موقتی در فناوری یا تجهیزات است، یک نقص اغلب ناخواسته. از طرف دیگر، هنر، بیان تصویری از یک ذهن خلاق است که تولیدش به طرز ایده آل توسط بینندگان آن مورد استقبال قرار می گیرد. گلیچ معمولاً در نتیجه ترجمه نادرست در انتقال داده بوجود می آید. این خطا ممکن است با معروف ترین؛ نوارهای رنگین کمان عمودی بسیار اشباع شده، برفک و نویز های سفید بر روی تصویر یا تصویر پیکسل شده، ویدئوی تحریف شده با صدای خارج از همگام سازی، شناخته شود.                pastedGraphic.png         pastedGraphic_1.png

شما ممکن است گلیچ را به عنوان نوعی اکتشاف در مورد خطای تکنولوژیکی و یا احیای کنترل بر روی فن‌آوری ساخت بشر، به یک معنا ببینید. این عمل هنری استفاده از خطای فن آوری، اعم از عمدی و غیر عمدی به عنوان ابزاری برای بیان خلاقانه است.

تاریخچه اصطلاح گلیچ از نظر فنی، گلیچ نتیجه غیر منتظره از نقص (اشکال در عملکرد)، به ویژه در نرم افزار، بازی های ویدئویی، تصاویر، فیلم ها، اصوات و سایر آثار با کیفیت دیجیتال است. نمونه های اولیه از مضراب های مورد استفاده در هنر رسانه ای عبارتند از: شام تلویزیون دیجیتال (1978)که توسط جیمی فنتون و رائول زریتسکی ساخته شده است، با صدای صوتی گلیچ  توسط دیک آینسورث انجام شده است. این فیلم با دستکاری در کنسول بازی های ویدئویی بالی و ضبط نتایج در نوار ویدئویی ساخته شده است. 

اصطلاح گلیچ در اواسط دهه 90 با موسیقی همراه بود تا ژانر آزمایشی / نویز / الکترونیکی را توصیف کند. اندکی پس از آن، هنگامی که VJs و دیگر هنرمندان تجسمی، شروع به در آغوش کشیدن گلیچ به عنوان زیبایی شناسی عصر دیجیتال کردند، هنر گلیچ به مجموعه کاملی از هنرهای تجسمی ارجاع یافت.

در ژانویه سال 2002، مادربورد، یک گروه هنری فناوری ، یک سمپوزیوم گلیچ را در اسلو، نروژ برگزار کرد تا «در مدت زمان کوتاهی هنرمندان بین المللی، دانشگاهیان و دیگر دست اندرکاران گلیچ را گرد هم آورد تا کار و ایده های خود را با مردم و یکدیگر به اشتراک بگذارند.»

در تاریخ 29 سپتامبر تا 3 اکتبر 2010، شیکاگو میزبان اولین رویداد «گلیچ» بود، یک کنفرانس پنج روزه در شیکاگو که توسط نیک بریز، اوان میسی، روزا منکمن و جان ساتروم برگزار شد که شامل کارگاه ها، سخنرانی ها، اجراها، نصب و راه اندازی و نمایش بود. در نوامبر 2011، دومین رویداد «گلیچ»از شیکاگو به آمستردام و آخرین بار به بیرمنگام  انگلستان سفر کرد. این کارگاه ها، نمایش فیلم ها، سخنرانی ها، عملکرد، بحث های پانل و یک نمایشگاه گالری طی مدت هفت روز در سه شهر بود. 

روش های گلیج: روزا منکمن، یک نظریه پرداز و هنرمند تجسمی هلندی که به دلیل تولید و کاوش در هنر گلیچ مشهور است، از این فرم برای «ارزیابی سیاست ذاتی هر نوع رسانه با وارد کردن آن به حالت هایپرتروفی (افزایش قابل توجهی در اندازه یک اندام یا بافت، که ناشی از بزرگ شدن اجزای سلولی آن است)» استفاده می کند. او بیان می‌کند که گلیچ اغلب برای پایان دادن به جستجوی فن آوری کامل به کار می‌رود و نشان می‌دهد که خطاها می‌توانند فرم‌های جدیدی از قابلیت استفاده را نیز داشته باشند.

«هنر گلیچ در مورد منحرف کردن جریان های دیجیتال از طریق استفاده از ابزار و روش های بعید است. شخصی به راحتی فتوشاپ را باز نمی کند و گلیچ ها را با لایه ها و فیلترها ضربه نمی زند.» – ساباتو ویسکونتی، گلیچ آرتیست     

 روش های مختلفی وجود دارد که یک هنرمند می تواند گلیچ ایجاد کند یا از آن برای اهداف خلاقانه بهره ببرد:

 دوران مدار، بازنگری یا تغییر دهنده مدارهای درون یک دستگاه است. دوران داده ها، زمانی است که پرونده های داده با باز کردن یک فایل در برنامه ای دستکاری می شوند که برای این کار طراحی نشده است. به عنوان مثال، این می تواند باز کردن یک فایل تصویری در یک برنامه فقط با متن یا میکس موسیقی باشد.   

  pastedGraphic_2.png                 pastedGraphic_3.png

An example of the results of circuit-bending, by Glitch Art

 pastedGraphic_4.png                 pastedGraphic_5.png

An image distorted by databending in music program Audacity, by Critique Collective

 

روش های دیگر برای ایجاد گلیچ عبارت است از: که از بین رفتن برخی از داده ها در طی فرآیند فشرده سازی پرونده است. استفاده از فناوری آنالوگ که نقص داشته باشد یا با استفاده از برنامه ها یا اپلیکیشن های مبتنی بر وب که از الگوریتمی برای «گلیچ» یک تصویر استفاده می کنند.

pastedGraphic_6.png

شیوه های هنری گلیچ را می توان به کار هنرمندانی چون، نام جون پایک،که در سال 1965 تلویزیون مگنت ایجاد کرد و رید غزالا، پیشگام در دوران مدار، مرتبط کرد. پایک، از یک میدان مغناطیسی برای دخالت در سیگنالهای الکترونیکی تلویزیون استفاده کرد و تصویر را روی صفحه تحریف کرد. آهن ربا برای تحریف بیشتر تصویر هنگام جابجایی استفاده شده است. رید غزالا، اصطلاح دوران مدار را در اوایل سال 1966 ابداع کرد و اسباب بازیهای صوتی ارزان قیمت و وسایل الکترونیکی صوتی را با اتصال کوتاه آنها اصلاح کرد، در واقع تولید جدید و آلات صوتی بی نظیر.

هنر گلیچ امروزه توسط بسیاری از هنرمندان به عنوان تفسیر فرهنگی یا حتی مقاومت مورد استفاده قرار می گیرد. هنرمندانی مانند، ساباتو ویسکانتی، هنر گلیچ را از طریق جدید و چند رسانه ای و با تمرکز بر اینترنت و دیجیتال و فرهنگ کشف می کنند. ویسکانتی اظهار داشت كه، مشابه روشهایی كه فرهنگ گرافیتی «در تقابل با اشباع تبلیغات در فضای عمومی رشد کرد … هنر جلوه ای در تقابل با اشباع رسانه های دیجیتال در زندگی روزمره ما رشد یافته است.»

 pastedGraphic_7.pngDatamoshing by Sabato Visconti | Distorted image by Nick Briz | BLINX2 by Rosa Menkman

بنابراین جذابیت گلیچ چیست؟
در واقع هنر گلیچ تولید یک تجربه زیبایی شناسی از طریق تحریف داده های کاربردی است. یک گلیچ واقعی می تواند احساسات مختلفی را از جمله تعجب، تحریک و حتی احساس اضطراب به وجود آورد. عمل گلیچ کردن تصاویر می تواند ارتباط ما با فناوری و کنترل را زیر سوال ببرد. در حالی که می توان یک خطای تکنولوژی غیرمنتظره را به هنر اختصاص داد، ایجاد هدفمند یک گلیچ هنوز خارج از کنترل انسان است – نتیجه بصری آن قابل پیش بینی نیست.

               pastedGraphic_8.png

گلیچ آرت ناراحتی ما را از خطای فن آوری رفع می کند و آن را به تجربیات دیدنی جذاب و تأمل برانگیز تبدیل می کند. گلیچ آرت و هنرمند نیو مدیا نیک بریز، اظهار داشت که گلیچ آرت فرآیندی را که یک الگوریتم هنگام پردازش پرونده اجرا می کند، افشا می کند. در دنیایی که به طور فزاینده با فناوری اشباع شده است ، ما به استفاده سریع، کارآمد و کنترل شده از وسایل خود عادت کرده ایم. گلیچ آرت شما را به سمت فراتر از هنر، به سمت آگاهی بیشتر از روند و ابزارهای مورد استفاده در خلق آن سوق می دهد. این نشان‌ دهنده سطح ویژه‌ای از آسیب‌پذیری در سیستم‌های فن‌آوری است که ما از آن استفاده می‌کنیم و به شدت بر آن تکیه می‌کنیم. 

گلیچ ها عملکردها و انتظارات معمول مشاهده را مختل می کند. این امر شما را مجبور می کند تصویری را فکر کرده و آنالیز کنید، مکث کرده و سعی کنید آنچه را که می بینید حس کنید. به این ترتیب، هنر گلیچ نیز می تواند به عنوان نوعی تفسیر اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد و به محققان این امکان را می دهد كه سؤال كنند، نقد كنند یا به سادگی اظهاراتی درباره فناوری، فرهنگ و فراتر از آن بیان كنند.

Glitch Art

GLITCH ART: ON DATA DISRUPTION AND ERROR AS AESTHETIC A